به نظر شما راهکار دیگری برای حل مالکیت مشترک وجود نداشت؟
به اعتقاد من هیچ راهی نداشت. چون هیچکس تمایل به خرید نداشت. شما دیدید وقتی خواستند سهام را بفروشند، تنها ۳ درصد از ۱۰ درصد را هواداران خریدند و ۷ درصد را شخصیتهای حقوقی گرفتند. نشان داد آدرس غلطی که میدادند که ۲ باشگاه ۳۰ میلیون هوادار دارند، یک وهنی بیش نبوده است. این نشان داد خریداری برای سهام باشگاهها وجود نداشت. اگر مجانی هم استقلال و پرسپولیس را به کسی میدادند دوام نمیآورد و پس میداد. بهترین تصمیم همین کار بود.
تکلیف این ۱۰ درصدی که فروختند هم مشخص نشد. درآمد آن که هدر رفت و تکلیف کسانی که سهام خریدند هم مشخص نیست.
سهامداران جدید باید تکلیف آنها را روشن کنند. باید مجمع برگزار شود و مشخص کنند سود یا زیان داشته است. اگر سودی داشته باید تقسیم کنند که البته قطعا نداشته است. به هرحال آنها سهامدار هستند و کنسرسیوم اگر بخواهد افزایش سرمایه بدهد، سهامداران خرد شرکت نکنند، میزان سهمشان کاهش پیدا میکند.
به نظرتان در خصوص تغییر در مدیریت این شرکتها یا تغییر دولت، ممکن است نفر بعدی مثلا بگوید این تیمها را نمیخواهم؟
ما در گذشته داشتیم شرکتهایی واگذار شدند که در آن تبانی بوده و از طریق قوه قضاییه ورود کردند و برخورد شد که مطمئنا در این مورد رخ نداده است. چون به نظرم این شرکتها را هم با خواهش و تمنا به وسط کار آوردند و دولتهای بعدی هم نمیخواهند برای خودشان دردسر درست کنند. تا همینجا دولت کلی دردسر تحمل کرده و دولت بعدی نمیآید این را وتو کند و برگرداند. چون اینطوری دوباره بحث مالکیت مشترک از نظر AFC مشکلساز میشود. البته ناگفته نماند اگر از بین استقلال و پرسپولیس، یکی هم واگذار میشد، کافی بود. AFC و فیفا میگویند همزمان ۲ باشگاه نباید متعلق به دولت باشند. در عربستان و مصر هم الان باشگاه دولتی داریم. یکی هم واگذار میشد کفایت میکرد. الان هر ۲ را واگذار کردند که یعنی دولت مطلق جدا شود که به نظرم کار درستی بوده است. من همیشه این پیشنهاد را دادم و نمیدانم آقایان فکر خودشان بوده یا حرف ما را گوش کردند ولی به هر صورت باورم این است کار درستی بوده است. حالا اداره کردن و مراقبت از تیمها موضوع دیگری است که خودشان باید پیش ببرند.
الان یک نگرانی در خصوص اعضای هیئت مدیره و مدیرعامل ۲ باشگاه پس از واگذاری وجود دارد که افرادی وارد شوند که سررشتهای از فوتبال نداشته باشند. نظر شما چیست؟
این حق سهامدار است که افراد را انتخاب کند. در باشگاههای بزرگ دنیا هم افراد فوتبالی نیستند. افراد حقوقدان و اقتصادی حضور دارند. در کشور ما به تاجرها و پولدارها افراد اقتصادی میگویند ولی اینطوری نیست و افراد اقتصادی، کسانی هستند که تفکر اقتصادی دارند و نوع نگاهشان به ورزش و تجارتی که صورت میگیرد باعث میشود تصمیمات خوبی بگیرند. در باشگاهها کمیتههای تخصصی مختلفی وجود دارد. مثل کمیته بازاریابی و اقتصادی که آنها با تدبیر و هوشمندی درباره موضوعات تصمیم میگیرند و در هیئت مدیره این از جنبههای حقوقی و اقتصادی بررسی میشود و تصمیمگیری میکنند. به ندرت میبینید که در هیئت مدیره باشگاههای بزرگ، یک فوتبالی وجود دارد. ما میگوییم ورزش و فوتبال صنعت است پس آدمهای اقتصادی باید تصمیمگیری کنند. در زیرشاخهها میتوانند افراد ورزشی باشند. در بایرن مونیخ، اسطورههای باشگاه در شاخههای پایین مسئولیت دارند. در باشگاههای دیگر اینطوری نیست و حتما نباید کسی فوتبالی باشد و عکس با شورت ورزشی داشته باشد. باشگاههایی که فرد فوتبالی ندارند ولی موفق هستند و هزینه و درآمدشان میخواند و در بورس هم هستند و آنجا کسانی سرمایهگذاری میکنند که اصلا فوتبالی نیستند. فقط آدمهای اقتصادی هستند که اگر تیم نتیجه بگیرد، ارزش سهامشان بالا میرود. فرد اقتصادی عاقل همانطور که سهام کمپانیهای بزرگ را میخرند، سهام باشگاهها را هم میخرند که سود کنند.
۲۵۸ ۲۵۸
منبع : خبرآنلاین